خنده به رخسارت چه خوش نما هست
عالم دیدارت چه خوش نما هست
امروز وقتی به وبلاگ فراموش شده ام سر زدم دلم نیامد بدون حرف و کلامی از اینجا بروم بیرون. خواستم چیزی خوبی بنویسم، اما هیچ چیزی قابل توجهی به خاطرم نرسید. از یک طرف به دلیل اینکه داشتم نمرات را که منتظر اعلام آن بودم ببینم و از طرفی هم به فکر اینکه کی و چگونه به کابل برسم ذهنم درگیر است. به هر صورت امروز را خالی نمی گذارم چون هم به راهی پر استراس در حرکتم و خیال کردن و اندیشیدن در مورد آن بسیار هم ساده نیست. هزاران کیلومتر را با تکسی و اتوبوس و آنهم بدون وقفه و تنفس. تا یادی باشد بسیار ساده برای امروز و روز های دیگر.
در کل اما تمام زندگی راحت نیست این ما انسانها هستیم که به آن ساده می نگریم تا به خود قوت قلب بدهیم. در حقیقت این نوع نگرش آسان گیرانه برای حفظ حظ فکری و اندیشه برای داشتن زندگی راحت و رسیدن به زندگی راحت با ارزش است.
برای این رسیدن مهم خندیدن و تبسم را فراموش نمی کنیم و به تمام افکار و استراس ها مان با تبسم سختگیرانه برخورد می کنیم. ما می خندیم نه برای اینکه خوشی میانخالی و بی محتوا باشد بلکه برای این است که انگار قوی هستیم و هیچوقت نمی لرزیم.
در نهایت برای بینندگان صفحه اراجیفم آرزوی سلامتی و خرسندی دارم. تشکر از همه که این اراجیف بی سرو پا را تا انتهای آن با خونسردی نگاه می کند.
بکن تو خنده تا گل بخندد
بهار و سبزه و سنبل بخندد
بهار و سبزه و سنبل چه باشد؟
بهار و دختر کابل بخندد
آصف برخیا - قزوین - سیزدهم سرطان(تیر) ۱۳۹۷
اردوی نوروزی دانشجویان غیر ایرانی و در آمد من از این اردو...برچسب : نویسنده : bagmemory بازدید : 134